اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

[secondary_title]

نقد وارده بر تمسخر افتتاح یک کتابخانه در شرکت بهره بردار نفتی!

اگر برنامه یک ساله دارید ، برنج بکارید ! اگر برنامه ده ساله دارید ، درخت بکارید ! اگر برنامه صد ساله دارید ، آدم تربیت کنید…

مطلبی را در یکی از سایت های نفتی خواندم که افتتاح یک کتابخانه کوچک در یکی از شرکت های بهره بردار نفتی با حضور مدیرعامل را به سخره گرفته بود! به جا دیدم نقدی هرچند کوتاه بر مطلب فوق الذکر وارد نمایم

شاید در دفاع از یگانه یار همیشگی ام”کتاب” گامی کوچک برداشته باشم

بار اصلی تولید و سختی های طاقت فرسای استخراج نفت همواره بر شانه های پرسنل و کارگران شریف شرکت های بهره بردار نفتی می باشد جایی که این پرسنل تقریبا نیمی از عمر کاری خود را بدور از خانه و خانواده در بیابان های دور سپری می نمایند حال بماند استرس های شغلی و گرمای بالای ۴۰ درجه تابستان جنوب و سرمای استخوان سوز زمستان های سرد و…بر تمام این مشقت ها عدم توجه به اوضاع روحی و نبود امکانات تفریحی و سرگرم کننده ی انگیزه بخش برای نیروهای عملیاتی را که بیفزاییم متوجه می شویم که حلقه ی مفقوده در صنعت نفت همان نبود توجه به نیروهای عملیاتی به عنوان سربازان صف اول و خط مقدم تولید است.

حال بعد از سالها شرکت بهره برداری نفت و گاز کارون با انتصاب مدیران جوان،شایسته و با انگیزه ای که خود تمام جوانی را در همین بیابان ها سپری کرده اند و از جنس همین نیروهای سختکوش عملیاتی هستند دست به کاری شایسته زده و همین مدیران جوان با همین امکانات محدود سعی در ایجاد ابتکار و انگیزه در زیرمجموعه دارند و آن کتابخانه ی کوچک که ابتکار یکی از مدیران بادانش و پرتلاش این شرکت می باشد نه یک موضوع بی اهمیت؛ بلکه سمبل و نمادی از یک تفکر نو در مجموعه ای است که سالیان سال به نیروهای عملیاتی جز نگاه سخت افزاری و خشک رباتیک نداشته است و این المانی از تزریق یک تفکر نو و تکنوکرات است که می خواهد به زیرمجموعه یاداور شود

درخت تو گر بار دانش بگیرد

به زیر آوری چرخ نیلوفری را

 

جالب است بدانیم در حال حاضر سرانه مطالعه برای هر ایرانی در کشور طبق آمار واقعی به چند دقیقه در سال هم نمی رسد!

و این یعنی فاجعه ی بی سوادی که در حال حاضر گریبان کشور را فرا گرفته است!و سخنان و کلمات سراسر اشتباه و سوتی های حیرت انگیز بعضی مسئولان رده بالای کشور در گفتار و نوشتار نشان از دوری از کتاب و فرهنگ مطالعه است که گویا کتاب نیز همانند افسانه های قدیمی سراسر قهرمان پرور دارد به دست فراموشی سپرده می شود.

با نگاهی ژرف به تمامی این ضعف ها و امور متوجه اهمیت آن کتابخانه ی کوچک در مجموعه ای می شویم که می خواهد در سیستمی که گویا همه چیز ملاک رشد است جز دانش و سواد! فرهنگ کتاب و کتابخوانی را ترویج کند و خالی بودن آن نیز به این علت بوده که قرار است پرسنل مجموعه، خود نیز در پر کردن آن و اشاعه فرهنگ سواد و کتابخوانی مشارکت داشته باشند و بعضی نوشته ها؛مقالات و تجارب تخصصی نوشته ی خود پرسنل برای استفاده ی سایر همکاران در آن قرار گیرد که می تواند باعث اشتراک گذاری تجارب و دانش بین همکاران مجموعه گردد.

در پایان به عنوان یک کتابخوان از مدیرعامل شرکت مذکور که به حرمت کتاب؛کتابخوانی و نشر سواد و دانش در مراسم افتتاح این کتابخانه حضور یافت تشکر نموده و درود می فرستم امید است که روزی را شاهد باشیم که دوباره سواد؛دانش و مطالعه ابزار و ملاک رشد؛ترقی و تعالی باشد.

هیتلر ….موسلینی….استالین…..ناپلئون

 

همه احمق بودند !

 

کدام مرد عاقلی

 

بجای بافتن موی معشوقه اش

 

به جنگ می رود ..

 

ﺑﻴﺎ ﺩﺭ ﻻﺑﻼﻱ ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ

 

ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﻴﻢ

 

ﻧﮕﺮﺍﻥِ ﺁﺑﺮﻭ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ؛

 

ﺍﻳﻨﺠﺎ:…. ﻫﻴﭻ ﻛﺲ…. ﻛﺘﺎﺏ……ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ…

 

۱۳ بهمن۱۴۰۱/بابک طهماسبی

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار