اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

[secondary_title]

هفت گناه بزرگ استان خوزستان

هفت گناه بزرگ استان خوزستان
رحیم قاسمیه عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
آن کس که به استقبال آینده می رود ، بیناترین است و آنکس که به آینده پشت می کند ، سرانجام سرگردان می شود ( حضرت علی علیه سلام)

شاید این نوشتار تکرار مکررات به نظر آید اما تا زمانی که منظومه فکری برخی کوته نظران حول مفاهیمی دور از منافع اجتماع، ایران و اقتصاد چرخش داشته باشد، یادآوری موارد زیر می تواند جاذبه ای برای رجوع عقلانیت بر بستر مدنیت فراهم نماید. مدعی حکومت بر مملکت حقیقت نیستم، اما ناچار به تکرار این نکته هستم که در جاده ناهموار پیشرفت و توسعه، نیاز به پاهایی استوار، دیده ای بینا و عزمی جزم داریم که مجذوب رویای بیگانگان نباشد. باید ” رویایی ایرانی اسلامی” خود را بنا نهیم، رویایی که در آن از مهاجرت به غرب خبری نباشد. در این صورت قادر خواهیم بود در امواج خروشان تغییر و نوآوری، لنگرگاه و مستقر مناسبی بیابیم. می کوشم با وصف تحلیلی اجزا (ولو به اختصار و ناقص)، تفسیر ترکیبی آن را به خواننده فهیم واگذار کنم تا با در نظر گرفتن آنها واقعیت عینی مستقل از منافع و هوا و هوس را تحصیل کند و با پرهیز از ترس از اشتباهات اجتناب ناپذیر، وضع خود را در تمامیت آن در نظر آورده و در پرتو کل نگری چاره اندیشی نماید و پیشرفت دلیرانه ای را آغاز نماید.

این نوشتار تلاشی است برای اجتناب از کج اندیشی، که در پرتو غفلت برخی مجربان ممکن است بر مملکت عزیز ما سایه افکند و خسران و لعنت آیندگان را برای ما رقم زند. امیدوارم این مقاله با همه کاستی ها تکان سختی بر روح و جان ها وارد و ما را از جهان وهم و خیال پایین آورد و با حقایق تلخ ولی اجتناب ناپذیر هر چه زودتر رو درو نماید تا در یابیم آینده در گرو تصمیات امروز ماست و بیاد آوریم که ” چقدر زود دیر می شود” پس سزد که امروز چاره فردا کنیم و با کسب تعادل ذهنی به وحدت و هماهنگی بین علم و عمل تن در دهیم. باید بدانیم که آزمایشگاه بزرگ زندگی، هر نوع کم کاری و کاستی در انجام تکالیف را فاش می کند و خاطیان را برهنه و لرزان در برابر حقایق قرار می دهد. به همین دلیل برخی گناهان (غفلت ها) مجریان و مسئولین بی پروا و مجمل و بدور از لفاظی های غیر ضرور یکایک به نقد کشیده می شود تا کم کاری و کم فروشی امروز دست اندرکاران بیش از این مایه حسرت فردا را فراهم نکند .
ممکن است برخی ایده ها برخاسته از احساسات، با بدبینی و ریشخند آمیز به نظر آید اما انعکاس نسبتا موثقی است از دیدگاه نویسنده. ممکن است برخی آنرا فضل فروشی، پراکنده گویی و بدور از تعمق کافی بیابند، اما بر این باورم که آنچه در این برهه نیاز است و چاره مشکلات بی سامان است “وسعت نظر و وحدت فکر ” است نه دقت و موشکافی بیش از اندازه. به یک اندیشه ساده، منسجم و روشن نیاز داریم و نه کوهی از ادله و ارقام. فعلا تبدیل “معلومات ساده” به نظریات کلی می تواند امیال پریشان را نظم و روشنی بخشد و حکمتی عملی را رقم زند تا بجای تکیه بر تحولات تصادفی، بر جهش های برنامه ریزی شده متمرکز شویم .
گناه اول: تاکید بر آینده اقتصاد
در توضیح این مطلب توجه به دو نکته زیر کارگشا خواهد بود.
الف- برخی صاحبنظران روند تکامل جوامع بشری را به سه عصر کشاورزی ( از زمان های دور تا سال ۱۸۰۰ میلادی) ، صنعتی ( از سال ۱۸۰۰ تا سال ۱۹۵۷ میلادی) و عصر دانش محور ( از سال ۱۹۵۷ تا کنون) تقسیم بندی کرده اند. محصولات اقتصادی این سه عصر به ترتیب عبارت اند از محصولات کشاورزی، کالا و دانش و اطلاعات.

به این ترتیب در عصر کنونی نیروی کار را دانش کاران، منابع واسطه ای، میزان انتقال اطلاعات به دانش و محل اصلی تولید موسسات تحقیقاتی و دانشگاه ها هستند ( در گناه ششم به این نکته بازگشت خواهیم کرد).
ب- با نگاهی به روند توسعه کشورها می بینیم که هشتاد سال قبل کشوری توسعه یافته قلمداد می شد که دارای صنایع سنگین می بود. به عبارت دیگر هر کشوری که دارای صنعت فولاد، ذوب آهن و مشابه اینها بود کشوری توسعه یافته و صنعتی محسوب می شد. با گذشت زمان و حدود چهل سال قبل، کشوری توسعه یافته شمرده می شد که در صنعت الکترونیک از جایگاه درخور و مناسبی برخوردار بود. در زمان حاضر ( عصر دانش محور) کشوری توسعه یافته است که دارای صنایع جدید و دانش محور است ( شکل یک).

اکنون سوال این است کدام یک از صنایع موجود در استان خوزستان متعلق به عصر دانش محور است؟ مهمترین صنایع خوزستان عبارتند از فولاد خوزستان، نورد کاویان، گروه ملی فولاد و صنایع وابسته به توسعه نیشکر! در واقع صنایع موجود استان خوزستان ( که حدود ۸۲ درصد حجم سرمایه گذاری استان را تشکیل می دهند) همگی صنایعی هستند که هشتاد سال پیش می توانستند زمینه ساز توسعه باشند. همانطور که مشاهده می شود خبری از صنایع جدید و دانش محور نیست. به همین دلیل اولین گناه استان خوزستان ” تاکید بر آینده اقتصاد ” ذکر شده است. اقتصادی که بر پایه های این صنایع استوار باشد موجب پیشرفت نمی شود ، لذا برنامه ریزی برای آینده این اقتصاد در بهترین حد خود موجب می شود در اقتصاد هشتاد سال پیش دست و پا بزنیم و شاهد یک اقتصاد بی رمق و آلاینده محیط زیست باشیم. اما چاره چیست؟ برای کشوری که در چشم انداز بیست ساله خود جایگاه رفیعی تعریف کرده است چاره کار آن است که بجای برنامه ریزی برای “آینده اقتصاد” به برنامه ریزی برای “اقتصاد آینده ” روی آورد. قبل از صرف وقت و هزینه برای اقتصاد فعلی باید این پرسش مطرح شود که آیا صنایع فعلی ارزش صرف وقت را دارند؟ با توجه به روند توسعه در جهان، توسعه اقتصاد فعلی چقدر می تواند ارزش افزوده داشته باشد؟

“اقتصاد آینده” بر پایه صنایع دانش محور استوار است. صنایعی مانند نانو تکنولوژی، هوا فضا، انرژی نوین (هسته ای، خورشیدی و..)، فناوری اطلاعات ، هوش مصنوعی، چاپگرهای سه بعدی و مشابه اینها. نکته مشترک صنایع عصر دانش محور، ارزش افزوده بسیار بالای آنهاست. به همین دلیل سیاست گذاری های صنعتی باید در جهت حرکت به سمت فعالیت هایی با ارزش افزوده بیشتر، دانش محور، و با بهره وری بالاتر باشد. در این کار همکاری دولت با بخش خصوصی بسیار ضروری است. سیاست گذاری ها باید برای فناوری های نوین و نوآوری باشد.

مدعی حکومت بر مملکت خرد نیستم اما با کمی مسامحه اگر به پیروی از افلاطون عقل را تکیه گاه حقیقت قرار دهیم، باید تاکید کنم، اینکه متخصصان و مسئولان بی شماری در استان خوزستان برای آینده این اقتصاد ساعت ها زمان و مبالغ عظیمی هزینه می کنند کاری است عبث و بیهوده . به عبارت دیگر تمرکز بر “آینده اقتصاد” فعلی موجب “برنامه ریزی خوب کارها” می شود ولی تمرکز بر “اقتصاد آینده” ما را به سمت “برنامه ریزی برای کارهای خوب” رهنمون خواهد کرد. جا دارد کلام گهر بار مولا و مقتدای ما امیر المومنین علی (ع) نقل شود، آنجا که فرمود “آن کس که به استقبال آینده می رود ، بیناترین است و آنکس که به آینده پشت می کند ، سرانجام سرگردان می شود”.

گناه دوم: غفلت از جنگ سوم
جنگ اول جنگ نفت بود. زمانی که سربازان ایرانی ۴۸۰ سال قبل از میلاد پیکان های خود را با ماده ای -که بعدها نفت نام گرفت- آغشته می کردند و بعد از آتش زدن آن را به سمت دشمنان پرتاب می کردند ، کسی تصور نمی کرد که نفت خود موجب جنگ های بزرگی شود. حتی قبل از رژه سربازان رایش سوم در ورشو، هیتلر با اطلاع از وابستگی ماشین جنگی خود به نفت سربازان خود را به حوزه های نفتی رومانی گسیل کرد و همزمان مارشال رومل را واداشت تا به محموله های نفتی کانال سوئز حمله کند. کشتی هایی که ژاپنی ها در سال ۱۹۴۱ آنها را در پرل هاربور بمباران کردند ، کشتی های بودند که روزولت قصد داشت بوسیله آنها مانع تحویل نفت به ژاپنی ها شود. جنگ ویتنام نیز جنگ نفت بود. در دهه ۱۹۲۰ بدستور هربرت هوور Herbert Hoover که بعدها رئیس جمهور آمریکا شد، مطالعاتی انجام گرفت که منجر به کشف نفت در سواحل جنوبی دریای چین گردید. این منطقه نفتی ، در محدوده هند و چین فرانسه ، ویتنام فعلی- قرار می گرفت. بعد از آن بین شمال و جنوب بر سر بیرون کردن فرانسوی ها و تصاحب منابع نفتی ویتنام رقابت شدیدی در گرفت . این طنز تاریخ است که جنگ با نفت آغاز شد و جنگ برای نفت ادامه یافت ( جنگ خلیج فارس و لشکرکشی آمریکا و اروپا برای بیرون راندن عراق از کویت هنوز در اذهان زنده است). جنگ دوم جنگ آب است. هم اکنون جهان در جنگ آب به سر می برد و متاسفانه مرتبا وضعیت منابع آبی قابل شرب جهان که سه در صد از کل آب های موجود در کره زمین را به خود اختصاص می دهند، بدتر و بدتر می شود. زمانی که سدهای ترکیه تکمیل گردد و مانع ارسال آب به عراق گردد، اوضاع منطقه بدتر از قبل هم خواهد شد و چه بسا جنگ های بسیاری را شاهد باشیم. جنگ آب شروع شده است .
بر اساس گزارش فائو، امروزه نزدیک به دومیلیارد نفر از مردم جهان مصرف حشرات گوناگون را در رژیم غذایی خود جایگزین مصرف انواع گوشت کرده اند. انواع سوسک، زنبور، مورچه، ملخ، جیرجیرک، مگس، زنجره ها و سنجاقک ها از جمله حشراتی هستند که بیش از سایر حشرات در جهان مصرف تغذیه ای پیدا کرده اند. فائو توصیه کرده است که تولید تاسیسات پرورشی برای حشرات به عنوان یکی از راه های موثر در جهت کاهش مشکلات تغذیه و تامین منابع غذایی در دستور کار کشورها قرار گرفته و مصرف این حشرات بیش از پیش مورد توجه کشورها قرار گیرد. دلیل این توصیه کمبود آب، افزایش جمعیت جهان، کمبود مواد غذایی و .. است. در حال حاضر پرورش قورباغه و صادرات آن به کشورهای آسیای جنوب شرقی، اروپا و آمریکا در بسیاری کشورها منجمله ایران به عنوان یک تجارت پر درآمد مطرح شده است. اکنون که جهان مجبور به پرورش انواع سوسک و حشرات و قورباغه برای تامین مواد غذایی برای جمعیت جهان شده است قطعا سایر مواد غذایی مغذی نیز ارزش مافوق تصوری پیدا خواهند کرد. اما کدام محصول می تواند محور توجهات قرار گیرد؟ این محصول، که منشا جنگ سوم می شود به نظر نگارنده، خرما خواهد بود. در واقع جنگ سوم جنگ خرما خواهد بود. با توجه به مواد مغذی و ارزش غذایی بالایی که خرما دارد، طی چند سال آتی مورد توجه جهان قرار می گیرد و جنگ برای تصاحب خرما آغاز خواهد شد. رویکرد جهانی به سمت تولید محصولات با کیفیت برای سلامت انسان است و خرما یکی از این میوه های بسیار مفید است (جدول ۱).
ممکن است در نگاه اول این ادعا به نظر عجیب و دور از ذهن آید، اگر تعرضی بر بزرگان تلقی نشود مایلم این سخن حکما را یاد آوری کنم که بسیاری از بدیهیات امروزی در زمان ارایه، ریشخند عقلای بسیاری را بر انگیخته بوده است ولی امروز از آن خنده خبری نیست. لذا در کشور عقل و خرد صبر و تامل بسیار باید کرد! توصیه اکید بنده این است که تولید و مصرف خرما به شدت مورد توجه مسئولین و دست اندرکاران استان قرار گیرد. تولید خرما در کشور حدود یک میلیون تن بوده و مصرف داخلی کشور حدود ۶۰۰ هزار تن بوده است
در گذشته با ایجاد ستاد «خرمای کشور» قیمت به یک دلار و بیست سنت رسید. با انحلال این ستاد قیمت به «بیست سنت» رسید.
در حال حاضر فقدان تشکل قوی برای حمایت از تولید خرما در استان محرز است. بنا به اظهار کارشناسان: وضعیت نخیلات استان بسیار تأسف‌بار است و حداقل باید کاری کرد که وضعیت موجود حفظ شود و بدتر نشود. خرما میوه مقدسی است که باید به تغذیه با آن توجه شود. غفلت از خرما و نخیلات استان از جمله گناهان بزرگی است که باید هر چه زودتر برای آن چاره اندیشی شود. چقدر در تلویزیون تبلیغ انواع پفک و چیپس دیده ایم؟ اما آیا یک تبلیغ ده ثانیه ای از خرما ، این میوه مقدس را شاهد بوده ایم؟ مقامات استان آیا نمی توانند از بودجه دولتی یک تبلیغ چند دقیقه ای از خرما و فواید آن تهیه و در رسانه های عمومی نمایش دهند؟ معتقدم توسعه، محصول جنبه ظاهری واقعیات نیست، بلکه محصول جنبه ذهنی و باطنی دست اندرکاران آن است. تمدن خوزستان خسته است، خسته از غبار کوته بینی. تا زمانی که که معراج اندیشه برخی دست اندرکاران ، احداث کارخانه رب گوجه به دلیل کشت گوجه فرنگی در استان باشد، راه به جایی نخواهیم برد. گذشت آن اندیشه ای که استدلال می کرد چون خرما داریم باید کارخانه بسته بندی خرما احداث کنیم! تنها مزیت این نوع اندیشیدن آن است که بیشتر از سایر ایده های مشابه مضحک نیست! این نوع اندیشیدن در عصر دانش و تغییر ، مغالطه ای است که اشتباه در مقدمات آن است. از اکنون باید فکر فردا باشیم. خلاصه آنکه گناه دوم چیزی نیست “مگر غفلت از خرما”.

گناه سوم: تمرکز بیش از اندازه بر مزیت های نسبی استان
مزیت های نسبی استان به گونه ای است که موجب اتلاف منابع بسیار ارزشمند آب استان می شود. هر چند گفته می شود استان خوزستان دومین استان کشور در ایجاد ارزش افزوده است. اما این مزیت نسبی استان در گرو استفاده هر چه بیشتر منابع طبیعی است و این در بلند مدت به هیچ وجه برای استان مفید نخواهد بود. تحقیقات بیشماری در داخل و خارج کشور اذعان کرده اند که استفاده از منابع طبیعی به نفرین منابع Resource Curse منتهی خواهد شد. کشاورزی و تولید بدون برنامه ریزی محصولاتی مانند هندوانه، گوجه فرنگی و … با توجه به کمبود آب و برداشت سالانه نهصد میلیون متر مکعب آب از کارون – تنها از دو تونل کوهرنگ و طرح چشمه لنگان – برای استان های دیگر کشور کاری است بسیار خطرناک که عواقب آن هم اکنون گریبان استان خوزستان را گرفته است و قبل از مرگ کارون باید به فکر چاره باشیم و جلوگیری از فاجعه با محدود کردن کشت محصولاتی که مصرف آب فراوان دارند – از قبیل هندوانه – و سایر اقداماتی که در حوصله این مقاله نیست، امکان پذیر است. نقشه تنش آبی جهان حکایت از آن دارد که تا سال ۲۰۵۰ جنگ و نزاع بر سر آب شدت خواهد گرفت و متاسفانه خاور میانه اصلی ترین محور این جنگ و نزاع خواهد بود. در اذهان بالغ این سوال مطرح می شود چرا باید استان خوزستان منابع ارزشمند خود را صرف تولید محصولاتی نماید که مصرف آب آنها بسیار زیاد است؟ بسیاری از اساتید اندیشمند دانشگاه شهید چمران اهواز مرتبا نگرانی خود در خصوص مدیریت نا بالغ مصرف آب را به صور مختلف بیان کرده و راه حل هایی را مطرح کرده اند، چرا به سخن عالمانه این دلسوزان توجه نمی شود؟
هندوانه در حال حاضر کیلیویی ۱۵۰۰ تومان در اهواز فروخته می شود و هر ساله مقدار زیادی از آن در محل کشت باقی مانده و ارزش برداشت ندارد. ارزش افزوده این محصول بسیار پایین و میزان آب مصرفی آن به ازائ هر کیلوگرم، ۲۵۰ الی ۵۰۰ لیتر است! به طور خلاصه بجای تمرکز بر مزیت نسبی استان باید تولید محصولاتی با ارزش افزوده بیشتر و مصرف آب کمتر مورد توجه قرار گیرد.

گناه چهارم: غفلت از ضلع سوم سرمایه گذاری
سرمایه گذاری سه ضلع دارد. ضلع اول “شناسایی فرصت های سرمایه گذاری” است. این کار توسط استانداری و اداره صنعت، معدن و تجارت انجام شده است. کتابچه های خوبی به عنوان شناسایی فرصت های سرمایه گذاری در استان تهیه و در اختیار قرار گرفته است. تهیه این کتاب های راهنما جای تشکر و تقدیر دارد. ضلع دوم سرمایه گذاری ” شناسایی امتیازات و معافیت ها” است. این کار در حیطه کار دولت و وزارت خانه هاست که آن هم تا حد زیادی مشخص شده است. دولت برای سرمایه گذاری در مناطق خاص، امتیازات و معافیت های مالیاتی خاصی در نظر کرفته است که علاقمندان می توانند از آنها آگاهی یابند. لذا این دو ضلع تقریبا به طور نسبتا خوبی انجام شده است اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته ضلع سوم سرمایه گذاری است که ” شناسایی سرمایه گذاران” است. استان در شناسایی و جلب سرمایه گذاران بسیار ضعیف عمل کرده است. تقریبا هر شخصی که تجربه کار اداری در این خصوص را دارد براحتی مثال های فراوانی می تواند ارایه کند از سرمایه گذارانی که برای سرمایه گذاری در استان علاقمند بوده اند اما بدلیل بی توجهی و کم تحرکی مسئولین از سزمایه گذاری در استان پشیمان شده اند و اقدامات آنها در همان نطفه، عقیم شده است. ماه گذشته یکی از مسئولین رده بالای استان یک مثال در این خصوص را با تاسف برای نگارنده تعریف می کرد که بدلیل برخی کوته نظری ها، موجب پشیمانی سرمایه گذار شده بود.
در کتب کلاسیک بازاریابی مرتبا این جمله تکرار می شود که مشتری، پادشاه است. جای آن دارد که این جمله سرلوحه کار مسئولین استانی قرار گیرد که ” سرمایه گذار پادشاه است!”. باید بدنبال سرمایه گذار رفت و با لطایف الحیل آنها را برای سرمایه گذاری در استان تشویق کرد و موجبات رضایت آنها را فراهم کرد. خلاصه کلام آنکه، شناسایی فرصت های سرمایه گذاری و شناسایی امتیازات انجام شده است به فکر شناسایی سرمایه گذار باشید!

گناه پنجم: تمرکز بیش از اندازه بر امکانات دولت
تکیه بر منابع دولتی مشکل آفرین خواهد بود و باید مدیریت استان بر حل مشکلات با توجه به منابع استانی متمرکز شود و تکیه بر منابع کشوری را کاهش دهد. منابع دولتی بدلیل وابستگی به نفت و شرایط سیاسی، ناپایدار ، غیر قابل اتکا و بسیار نوسان پذیر هستند. تجربه نشان می دهد که حرکت سینوسی درآمدهای دولتی موجب نوسان شدید در بودجه تصویب شده و بودجه اختصاص یافته شده است. حتی اگر بجای برنامه ریزی اصولی راه آزمون و خطا هم در سرلوحه امور بود باز باید به این نکته می رسیدیم که نباید به امید بودجه دولتی دست نیاز بلند کرد و به رویای حلوای نسیه، سیلی نقد را به فراموشی سپرد. استاندار محترم و سایر مسئولین با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی باید با بهره گیری از این اصل و واگذاری صحیح امور به بخش خصوصی، کمر همت ببندند و خود چاره کار کنند. البته خصوصی سازی مورد نظر راقم این سطور است نه خصولتی سازی! یا اختصاصی سازی امور به دوستان خاص! راه های زیادی وجود برای حل مشکلات استان وجود دارد کافی است چشم باز کنیم و با توکل به خدا طرحی نو در افکنیم. بقول حضرت حافظ:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شهنه نجف.

گناه ششم: غفلت از ظرفیت های علمی تحقیقاتی دانشگاه شهید چمران اهواز
استان خوزستان استان کار و تلاش است. برای آنکه کار و تلاش بر مدار صحیح استوار شده و از انحراف آن جلوگیری شود باید برنامه ها به صورت علمی تهیه و در اختیار استاندار محترم و تیم اجرایی استان قرار داده شود. پیشتر گفته شد که در عصر دانش محور، دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی محل اصلی تولید هستند – در عصر صنعتی کارخانه ها محل اصلی تولید محسوب می شدند . برای تهیه برنامه های علمی نیاز به تحقیق و پژوهش است و تحقیق و پژوهش در دوره های کارشناسی ارشد و بالاتر امکان پذیر است. تقویت جایگاه علمی که ریاست فعلی دانشگاه شهید چمران تلاش خستگی ناپذیر و صادقانه ای برای آن آغاز کرده اند نیازمند حمایت همه جانبه تیم اجرایی استان است. وجود بیش از ۱۴ دانشکده و ده مرکز تحقیقاتی و برخورداری از اساتید متخصص و میهن پرست، نشان از توانایی علمی بی نظیر دانشگاه شهید چمران دارد، توانایی که متاسفانه به شدت از سوی تیم مدیریتی استان مورد بی مهری و غفلت قرار گرفته است. لازم است استفاده از توانمندی های بسیار بالا و تخصصی اساتید برجسته و دلسوز دانشگاهیان بیش از پیش سرلوحه تیم اجرایی استان قرار گیرد و قبل از هر اقدام نظرات این اساتید مرتبط اخذ و مد نظر قرار گیرد. به عنوان یک گام عملی، تشکیل اتاق فکرهای تخصصی می تواند گام مفیدی در جهت تفکیک فرآیند تصمیم سازی از تصمیم گیری تلقی گردد. در اتاق های فکر تخصصی می توان از نظرات حرفه ای اساتید متخصص در زمینه های مختلف بهره مند شد و از مشورت تخصصی و علمی اساتید به صورت صحیح بهره گرفت.

گناه هفتم: بی توجهی به نظریه سیستم ها
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
قرن هاست که مفهوم سیستم مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه قرار داشته است؛ ارسطو، ابن خلدون، مولوی، لایپ نیتز، هگل و هرمان هسه از جمله دانشمندانی هستند که به مفهوم سیستم توجه داشته‌اند. بعد از آن لودویگ فون برتالانفی نقش مهمی در توسعه نظریه سیستم ها داشت. هم او بود که گفت ” از آن‌جا که اساسی‌ترین ویژگی‌های موجودات، در سازمان تشکیل دهنده آنان است، روش بررسی مرسوم که فقط به بررسی یک جزء یا یک فرآیند از آن‌ها می‌پردازد، نمی‌تواند تشریح کاملی از آن موجود بدست دهد”. جامعه خوزستان یک سیستم زنده و پویاست که وابستگی میان اجزا را در عمل به فراموشی سپرده است و با “کاشت خار ” در وهم و خیال خود به فکر “خوردن خرماست!” نمی توان در انتخابات به قوم و قبیله خود فکر کنیم و این جلوه زیبای دموکراسی و جمهوریت را به صحنه زورآزمایی طایفه ای خود بدل کنیم و در انتظار شکوفه های توسعه بنشینیم! باید ایمان داشته باشیم که این راه فقط به یک زمستان سرد و بی بهار منتهی می شود. خوزستان سرزمین اقوام شریفی است که سهم همه آنها برابرست و به عنوان انسان هایی شریف و درست کار همگی ارزش های مشترکی دارند که می تواند مبنای وحدت و همفکری آنها باشد.سازندگی استان خوزستان در گرو تمرکز بر انسانیت مشترک خود و ایمان عملی در پرورش این ایده است نه کوبیدن بر طبل هیاهوی طایفه گرایی! هر قدر انسان ها را به هم نزدیکتر کنیم درک عمیق تری از یکدیگر پیدا خواهیم کرد و راه های بیشتری برای دیدن ارزش های مشترک پیدا خواهیم کرد. طاق قوم گرایی انسان ها بلند است اما نهایتا همه به سوی ارزش های عدالت خواهانه اسلام عزیز خم خواهند شد. اسلام نقظه اشتراک همه اقوام بزرک منش خوزستان است و این اشتراک موجب همگرایی همگان و اتحاد ضمیر انسان ها خواهد شد. باید ایمان داتشه باشیم که آینده هنوز نوشته نشده و ما همگی با هم – عرب، لر، بختیاری، فارس، دزفولی و … – آینده را خواهیم نوشت.
خوزستان به مثابه یک سیستم زنده از اجزای متعددی تشکیل شده که برخی از مهمترین آنها عبارتند از اقوام مختلف، روسا (ریس جمهور و هیئت دولت و…)، قوانین ، عرف و کارگزاران دولتی و غیردولتی. مسئولین استان باید درک و تعامل درستی با تمامی این اجزا داشته باشند. هر یک از این اجزا قلق خاص خود را دارد و به هوشیاری خاصی نیازمند است. مثلا در خصوص روسا، چاره کار چنگ زدن به چهره آنها نیست – کاری که یکی از استانداران پیشین خوزستان مرتب انجام می داد- بلکه در تعامل صحیح و توضیح ضروریات و الزامات استان است. استدلال صحیح، مانند علف هرز نیست که سریعا جواب دهد، بلکه مانند کاشتن یک درخت گردو است، دیر پاسخ می دهد ولی نتیجه آن درخت استواری است که سال ها مردم از ثمره آن استفاده خواهند کرد. دلایل قوی باید و معنوی نه رگ های گردن به حجت قوی! این نکته ای است که بیش از پیش باید مورد توجه نمایندگان استان قرار گیرد.
در سطور فوق کوشش شده است که نظری کلی از پیچیدگی بی انتهای مسیر توسعه استان به دست آید، تلاش شده است بر این نکته تاکید شود که فردا در گرو تصمیمات مدبرانه امروز است وگرنه مجبور خواهیم شد شاهد سیر صعودی تا سقوط باشیم و بر شکست قریب الوقوع آینده روپوش جبر و پرده سرنوشت بپوشانیم. این نوشتار را با کلام خردمندانه پیامبر اعظم (ص) خاتمه می دهم که فرمودند ” از فقر امتم نمی ترسم بلکه از بی تدبیری آنها بیمناک هستم”.

خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار